پرتوپرتو، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره

دونفرونصفى...

گرفتن از شیر

الان چهار روز که دیکه بهت شیر نمیدم از اون چیزی که فکرشو میکردم ساده تر بود چون تو خیلی بهم وابسته بودی و بدون شیر اصلا خوابت نمی برد اما بالاخره با هر ترفندی که بود راضی شدی که دیگه شیر نخوری البته اولش خیلی بیتابی میکردی منم از این قضیه ناراحت میشدم اما چارهای نبود چون دیگه خودمم توان نداشتم خیلی عصبی شده بودمو تو هم ولکن نبودی اما الان دیگه کمتر سوراقم میای و شبا هم پشتتو میکنی به مامان و لالا میکنی بعضی وقتی دلم واسه شیر دادن بهت تنگ میشه و قصم میگیره اما وقتی میبینم که دیگه کامل غذاتو میخوری با خودم میگم کاش زودتر از شیر میگرفتمت برم سر علایق جدیدت عاشق شبکه پویای به خصوص برنامه نقاشی نقاشی و امد اذان رژ لب خیلی دوست داری و به همه...
31 شهريور 1392

22 ماهگی پرتو جون

بعد  دو ماه تنبلی تصمیم گرفتم بیامو وبلاگتو اپ کنم تو این دوماه حسابی بزرگ شدی و حرف میزنی خیلی شیطون شدی اندازه یه پسر بالا پاین میکنی به هیچ وجه نمیشینی و دائما در حال راه رفتنی عاشق کارتون باب اسفنجی میای میگی مامان باب اسننی بزار باشه؟ میگم باشه میگی ابیین  پرش از ارتفارو خیلی دوست داری از رو مبل صندلی بدون هیچ ترسی میپری و بد میگی تشویی یعنی تشویقم کنید میوخوری و باغذا میونهای نداری چند روز پیش رفته بودیم تره بار اون جا شلیل دیدی رفتی ورداشتی خواستی بخوری زود ازت گرفتم شستم دادم دستت بعد انگور دیدی انچنان گریه کردی تا برسیم خونه داشتی گریه میکردی مگفتی اندور منم تار رسیدم خونه شستم وریختم تو ظرف گذاشتم جلوت تا اخرین دونش خورده...
20 شهريور 1392
1